يکشنبه سیزدهم 6 1390
شبي از پشت يك تنهايي نمناك و بارانيترا با لهجه گلهاي نيلوفر صدا كردم
تمام شب براي با طراوت ماندن باغ قشنگ آرزوهايت دعا كردم
پس از يك جستجوي نقره اي
در كوچه هاي آبي احساس
تو را از بين گله ادامه مطلب
(0) نظر
- برچسب ها -
يکشنبه سیزدهم 6 1390
اوني كه يار تو بود، اگه غمخوار تو بود، قلبش رو پس نمي داد دل به هر كس نمي داد،
دل مي گفت مقدسه عشق اون برام بسه ،از نگاش نفهميدم كه دروغه وهوسه،
غصه خوردن نداره ،گريه كردن نداره، به يه قلب ادامه مطلب
(0) نظر
- برچسب ها -
يکشنبه سیزدهم 6 1390
نيا باران
زمين جاي قشنگي نيست
من از اهل زمينم
خوب مي دانم كه گل در عقد زنبور است
ولي سوداي بلبل دارد و پروانه را هم دوست مي دارد!
٭٭خريد زمان يك ساعت ويژه از بابا٭٭ ادامه مطلب
(1) نظر
- برچسب ها -
سه شنبه هشتم 6 1390
طنز و سرگرمي
مطالب پشت كاميوني
بعضي از راننده كاميون ها جمله هاي جالبي مينويسن پشت ماشيناشون! حالا يا جنبه طنز داره يا جمله هاي فلسفيه يا عاشقانه است يا… خلاصه ت ادامه مطلب
(0) نظر
- برچسب ها -
سه شنبه هشتم 6 1390
خانمي با سر و صورت كبود و زخمي سراغ دكتر روانشناس ميره .. دكتر مي پرسه : چه اتفاقي افتاده؟ خانم در جواب ميگه: آقاي دكتر، ديگه نمي دونم چكار كنم . هر وقت شوهرم عصباني و ناراحت مياد خونه، منو ز ادامه مطلب
(0) نظر
- برچسب ها -
سه شنبه هشتم 6 1390
هر وقت من يك كار خوب مي كنم مامانم به من مي گويد بزرگ كه شدي برايت يك زن خوب مي گيرم.تا به حال من پنج تا كار خوب كرده ام و مامانم قول پنج تايش را به من داده است حتمن ناسرادين شاه خي ادامه مطلب
(0) نظر
- برچسب ها -
جمعه چهارم 6 1390
دانشجويي به استادش گفت: استاد! اگر شما خدا را به من نشان بدهيد عبادتش مي كنم و تا وقتي خدا را نبينم او را عبادت نمي كنم.
استاد به انتهاي كلاس رفت و به آن دانشجو گفت: آيا مرا مي بيني؟
&n ادامه مطلب
(0) نظر
- برچسب ها -
جمعه چهارم 6 1390
شيطان نه تنها كمر به نابودي زندگي آن دنيايمان بسته است
بلكه چشم ديدن زندگي راحتمان در اين دنيا را هم ندارد
گويا وقتي راحت مينشيند كه بميريم و روي كفنمان با انگشتانش بنويسد : خسر الدنيا و الآخره !
(0) نظر
- برچسب ها -
جمعه چهارم 6 1390
روزي هزار بار دلت راشكسته ام
بيخود به انتظار وصالت نشسته ام
هربار اين تويي كه رسيدي و در زدي
هربار اين منم كه در خانه بسته ام
هر جمعه قول ميدهم آدم شوم ولي
هم عهد خويش هم دلت را ادامه مطلب
(0) نظر
- برچسب ها -
پنج شنبه سوم 6 1390
رابطه ما انسانها با پدر و مادر !!!
تو ۳ سالگي " مامان ، بابا عاشقتونم"تو ۱۰ سالگي " ولم كنين "
تو ۱۶ سالگي" مامان و بابا هميشه ميرن رو اعصابم"تو ۱۸ سالگي" بايد از اين خونه بزنم بيرون"تو ۲۵ سال ادامه مطلب
(0) نظر
- برچسب ها -
پنج شنبه سوم 6 1390
روزي كه رضا براي ادامه تحصيل راهي لندن شد . قرارگذاشتيم كه پس ازبازگشت او با هم ازدواج كنيم .چهار سال لبريز از تنهايي و انتظاربر من گذشت. خبر آمدن رضا ناقوس هاي قلبم را به صدا در آو ادامه مطلب